معرفی کتاب| "پهلوان اکبر"
دوشنبه, ۲۴ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۳۴
نوید شاهد_ کتاب "پهلوان اکبر" زندگینامه و نحوه شهادت "اکبر چمنی" را به تصویر کشیده است.
به گزارش نوید شاهد همدان، محمد عباسی کتاب "پهلوان اکبر" را با خاطرات مادر شهید اکبر چمنی آغاز میکند. خاطرات زیبایی که از لحظهی متولد شدنش، دوران کودکی، مدرسه و ماجراها و اتفاقات زندگی شهید چمنی در این کتاب به تصویر کشیده شده است.
شهید چمنی نوجوان رزمندهای است که در عملیات "الی بیت المقدس" با اصابت گلوله، زخمی میشود و دوست و همرزم خود شهید "مجتبی ناطقی" برای نجات جان مجتبی از هیچ تلاشی دریغ نکرده و بدن زخمی وی را به دوش میکشد تا بتواند به محلی امن برسند که درمان مجتبی را آغاز کند، اما در جادهی اهواز به خرمشهر، با گلولهی تانک هردو رزمنده نوجوان شهید شدند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
قبل از اینکه اکبر به دنیا بیاید دو تا از بچههایم رفته بودند! اکبر سومین بچه بود که خیلی نذر و نیاز کردیم که بماند. بیمارستان به دنیا آمد. موقع به دنیا آمدنش دکترها و دانشجوهای پزشکی دورش جمع شده بودند. زائوهای دیگر هم با تعجب به بچه نگاه میکردند. من نگران شدم و خیال کردم اتفاقی افتاده!
از دکتر معالج پرسیدم:
بچه طوریه؟ اشکالی در وجودشه؟
گفت: نه!
رفت و در حالیکه لبخندی به لب داشت بچه را آورد و گفت:
همکارام میگن این بچه یه عطر و بوی خاصی داره که با بقیه فرق میکنه.
من بچه را گرفتم و نگاهش کردم؛ دیدم یک بچه معمولی مثل بقیهٔ بچههاست. ولی پرستارها میآمدند و از من میپرسیدند:
چرا این کوچولو اینقدر خوشبو و متفاوته؟!
پهلوان اکبر از انتشارات شهید کاظمی در ۴۰۸ صفحه و در سال ۱۳۹۶ به چاپ رسیده است.
شهید چمنی نوجوان رزمندهای است که در عملیات "الی بیت المقدس" با اصابت گلوله، زخمی میشود و دوست و همرزم خود شهید "مجتبی ناطقی" برای نجات جان مجتبی از هیچ تلاشی دریغ نکرده و بدن زخمی وی را به دوش میکشد تا بتواند به محلی امن برسند که درمان مجتبی را آغاز کند، اما در جادهی اهواز به خرمشهر، با گلولهی تانک هردو رزمنده نوجوان شهید شدند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
قبل از اینکه اکبر به دنیا بیاید دو تا از بچههایم رفته بودند! اکبر سومین بچه بود که خیلی نذر و نیاز کردیم که بماند. بیمارستان به دنیا آمد. موقع به دنیا آمدنش دکترها و دانشجوهای پزشکی دورش جمع شده بودند. زائوهای دیگر هم با تعجب به بچه نگاه میکردند. من نگران شدم و خیال کردم اتفاقی افتاده!
از دکتر معالج پرسیدم:
بچه طوریه؟ اشکالی در وجودشه؟
گفت: نه!
رفت و در حالیکه لبخندی به لب داشت بچه را آورد و گفت:
همکارام میگن این بچه یه عطر و بوی خاصی داره که با بقیه فرق میکنه.
من بچه را گرفتم و نگاهش کردم؛ دیدم یک بچه معمولی مثل بقیهٔ بچههاست. ولی پرستارها میآمدند و از من میپرسیدند:
چرا این کوچولو اینقدر خوشبو و متفاوته؟!
پهلوان اکبر از انتشارات شهید کاظمی در ۴۰۸ صفحه و در سال ۱۳۹۶ به چاپ رسیده است.
نظر شما